کد مطلب:41215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:16

گنجینه پرسمان » تاريخ و سيره

چرا علي اكبر از امام حسين(ع) تقاضاي آب كرد؟ مگر نمي دانست آب نيست؟

رحوم سيد بن طاوس در كتاب [ الهوف علي قتلي الطفوف ] مي گويد: «وقتي علي اكبر به سوي پدر آمد و اجازه جنگ خواست امام حسين(ع) بدون درنگ اذنش داد[ .ثم نظر اليه نظر آيس منه ] وسپس نگاهي مأيوسانه بر اندام او انداخت و بي اختيار قطرات اشك بر صورتش جاري شد و گفت. خداوندا تو شاهد باش كه جواني به سوي اين سپاه رفت كه از لحاظ اندام و اخلاق و سخن گفتن از همه مردم به رسول توشبيه تر بود و در هنگام علي بن الحسين به دشمن نزديك شده و به جنگ پرداخت و زد و خورد سخت و خونيني نموده عده اي زيادي را كشت وسپس به سوي پدر آمد و گفت: «يا ابه العطش قد قتلني و ثقل الحديد اجهدني؛ پدر جان تشنگي مرا مي كشد سنگيني سلاح مرا به تعب انداخته است...»[ اللهوف علي قتلي الطفوف سيد بن طاوس مترجم: سيد محمد صحفي ص 93 - 92]. از اين عبارت روشن مي شود كه علي اكبر صراحتا ازامام(ع) طلب آب نكرده است گويا از سخن او به طور كنايي آب خواستن فهميده مي شود در اين باره شايد بتوان گفت كه منظورش راه تهيه كردن آب مي باشد. علامه مجلسي(ره) در بحار الانوار ج 45 ص 43 چنين گفته است. علي بن الحسين آن قدر به جنگ ادامه داد كه ضجه سپاه كوفه به خاطر زيادي تلفات بلند شد و روايت شده كه او با اينكه بشدت تشنه بوديكصد و بيست نفر را به هلاكت رسانيد سپس نزد پدر بازگشت و گفت پدرجان! تشنگي جانم را به لب آورد و سنگيني لباس رزم خسته و فرسوده ام كرد آيا راهي براي تهيه آب وجود دارد كه با رفع تشنگي در جنگ با دشمنان توانمندتر شوم. امام حسين(ع) گريست و انگشتر خود را به او اعطا كرد و فرمود آن را در دهانت نگه دار و به ميدان جنگ بازگرد و...» آنچه كه از نقل علامه مجلسي بدست مي آيد اين است علي اكبربراي تجديد قوا و توانمند شدن در مقابل سپاه دشمن راه تهيه آب را از پدرش سؤال كرده است و اين نشانگر شجاعت علي بن الحسين است. با توجه به رجزهايي كه علي اكبر در ميدان نبرد در مقابل دشمن مي خواند ميتوان فهميد كه مرادش از ابرازتشنگي در پيش پدر اظهار واماندگي و عجزش نيست بلكه مي گويد اگر آب مي بود بهتر از اين مي جنگيدم: {Sانا عليّ بن الحسين بن عليّ # من عُصْبَةٍ جدّ اَبيهِم النبي S} {Sمنم علي پسر حسين بن علي # از گروهي كه جدّ پدرشان پيامبر است S} {Sانا عليّ بن الحسين بن عليّ # واللّه لا يحكم فينا ابنُ الدّعي S} {Sمنم علي پسر حسين بن علي # بخدا قسم كه زنازاده بر ما حكومت نتواند كردS} {Sاَطْعَنُكْمْ بالرُّمح حتي يُنْشني # اضربكم بالسيف اُحْمي عن اَبي S} {Sبا نيزه مي زنم تا نيزه خم شود# با شمشير بر شما مي زنم تا از پدر دفاع كنم S} {Sنحن و بيت اللّه اَوْلي بالنبي # ضَرْبُ غلامٍ هاشميٍّ علويٍ S} {Sبه كعبه سوگند كه ما سزاوارتر به پيغمبريم # زدن جوان هاشمي كه علوي است